همه خوابیدند و ما بیدار

درد های زیادی توی زندگیم کشیدم،توی زندگیم نتونستم بچگی کنم،بچه که بودم از روی بدشانسی کل فکرم تا سن بیست سالگی مشغول شد،اما تونستم خودمو جوری بکشم بالا که همه مات بمونن،خدا خودش هوامو داره،درسته که خیلی سختی کشیدم اما خدا گفته بعد از هر سختی آسانیی هست و قطعا بعد از هر سختیی آسانیی هست...دوبار گفته که آب توی دلمون تکون نخوره،همیشه خدارو باور داشتم همش توی قلبم حسش میکردم...بعضی وقتا که گناه میکردم بدجور عذاب وژدان میگرفتم اما خیلی زود خودم رو جمع و جور میکردم و دوباره به سمتش میرفتم اونم همیشه هوامو داشت و همیشه منو میبخشید...خیلی سختی کشیدم خیلی سردرد کشیدم اما همه چیز عوض شد و تونستم توی برن همه خوابیدند و ما بیدار...ادامه مطلب

برای رسیدن به همه ی اهداف زندگیم بی خوابی میکشم سخت تلاش میکنم از موقعیتم استفاده میکنم...کاری رو که دوست ندارن انجام بدن رو من انجام میدم بعد کارهایی که آرزو دارن انجام بدن رو من انجام خواهم داد...خدایا شکرت...کمکم کن خدایا...دارم به اهدافم نزدیک میشم...خدایا مرسی شکرت...خدایا از اینکه میتونم افکارم رو مدیریت کنم واقعا ازت ممنونم...اره همه چی عالیه...خیلی هم عالیه خدایا مرسی مرسی مرسی. همه خوابیدند و ما بیدار...